شما یادتون نمیاد بعضی وقتا جلو جلو، حاشیه ی صفحه های بعدی دفترمون رو هم خط کشی میکردیم که بعدا راحت باشیم
شما یادتون نمیاد. بچه که بودیم نماز میخوندیم فرشتهها پول میزاشتن زیر جانمازمون!
شما یادتون نمیاد سر کلاس تند تند بچه ها رو میشمردیم که ببینیم کدوم پاراگراف از درس به ما میوفته بخونیم، بعد اونو کلی تمرین می کردیم آخرشم زنگ میخورد و بهمون نمیرسید !
شما یادتون نمیاد
از جلو نظام…..
یا مهدی – ادرکنی
عجل علی ظهورک
شما یادتون نمیاد این باطری ها وقتی تموم میشد رو در مرحله اول با ضربه زدن شارژش میکردیم, در مرحله دوم تو ظرف آب جوش ۱ ساعتی میذاشتیم بجوشه ۶ ماه دیگه کار میکرد در مرحله آخر با پیچ گوشتی یا چاقو می افتادیم به جونش که ببینیم توش چیه
شما یادتون نمیاد اون موقع ها شلوار بابا ها اندازه ی پرده ی خونمون چین داشت.
شما یادتون نمیاد کاراکتری که هیچ وقت چهره اش دیده نشد:
.
.
.
.
امروز “بازرس″ از آموزش پرورش میاد… بی انضباطی نبینم ها
شما یادتون نمیاد از عید غدیر ِ یه سالی ( فکر می کنم ۸۶ بود ) که اس ام اس های تبریک همون روز هرچی هرکی فرستاد نرفت و از اون موقع پیشاپیش تبریک گفتن مد شد !